رازداری و حفظ حریم خصوصی از نگاه قرآن
محمد شریفزادگان
رازداری و افشاگری دو ضدی هستند که زندگی آدمی را تحت تاثیر شدید خود قرار میدهند. پیامدهای اخلاقی و حقوقی آن به گونهای است که زندگی بشر را میتواند سخت و یا آسان کند و آدمی را در مسیر کمالی و یا ضد کمالی قرار دهد.
بارها از اطرافیان خود واژگانی چون خیانت را شنیده اید و اینکه افشای رازی موجب شده است تا خانوادهای یا گروههای اجتماعی با هم درگیر شوند و حتی دامنه خشونت به جایی برسد که جامعهای در معرض فروپاشی قرار گیرد.
افشاگری در حوزه فردی هر چند تبعات حقوقی و اخلاقی دارد ولی در حوزههای اجتماعی آثار و تبعات آن فراتر و احکام و قوانین آن سختتر است.
رازداری در حوزه مسائل شخصی
یک اصل قرآنی
افشاء به معنای آشکارکردن، فاش نمودن و پدید ساختن (فرهنگ فارسی معین) آمده است. افشاگر چنانکه دهخدا در لغت نامه خویش آورده است به معنای کسی است که رازی را آشکار و مطلبی را علنی کند. اصولا در ادبیات و فرهنگ اسلامی و قرآنی افشاگری به معنای آشکارکردن اسراری است که در اختیار فرد و یا گروهی است.
از اینرو ارتباط تنگاتنگی میان افشاگری و رازداری وجود دارد. رازها اموری هستند که به علل و اسبابی باید نهان و مخفی بماند و تنها در اختیار شخص و یا اشخاص معینی باشد؛ زیرا افشای آن میتواند تبعات خطرساز و منفی را به دنبال داشته باشد و عرض و آبرو و یا مال و توان و قدرت شخص و گروه و یا دولتی را در معرض خطر قرار دهد و حتی جان شخصی را بگیرد. بر این اساس اصل رازداری برای حفظ عِرض و مال و جان اشخاص مورد تاکید قرار گرفته است و افزون بر آثار اخلاقی دارای آثار حقوقی خاص نیز میباشد و در برخی موارد نیز آثار کیفری و جزائی بر آن بار میشود.
افشاگری به معنای برملا کردن وآشکار کردن هر امری است که از نظر زمانی باید تا آخر و یا در مدت زمان معینی نهان بماند.
از جمله رازهایی که مورد تاکید است اسرار خانوادگی و زناشویی است.
در ادبیات عامه مردم حکایتی بیان میشود که بیانگر ارزش و اهمیت رازداری در حوزه مسائل خانوادگی است. از شخصی پرسیدند چرا میخواهی همسرت را طلاق دهی؟ شخص پاسخ میدهد: لزومی ندارد که اسرار خانوادگیام را در اختیار دیگری قرار دهم. پس از آنکه شخص همسرش را طلاق داد به نزد وی رفتند و گفتند: اکنون که همسر نیست علت طلاق او را بگو؟ شخص در پاسخ گفت: شما چکار به زن دیگری دارید؟ چه لزومی است تا درباره اسرار دیگری با شما سخن بگویم؟
این داستان به خوبی روشن میکند که رازهای خانوادگی اسراری است که به هیچ وجه
نباید فاش و آشکار شود.
در آیات قرآن بر مسئله رازداری نسبت به اسرار خانوادگی تاکید شده و حتی فراتر از مرزهای اخلاقی تبعات و آثار حقوقی نیز بر آن بار شده است. در داستان خیانت همسران پیامبر (ص) و افشا و آشکار کردن رازهای خانوادگی به این نکته تاکید شده است که افشاگری زنان پیامبر(ص) مجوزی برای طلاق آنان است و شخص به جهت افشای رازهای خانوادگی این مجوز را دارد که همسر خیانتکارش را طلاق دهد. این بدان معناست که افشاگری رازهای خانوادگی افزون بر هنجارشکنی و تبعات منفی اخلاقی دارای بار حقوقی هم میباشد.(سوره تحریم)
اگربه این موارد و دیگر مواردی که در حوزه مسائل خانوادگی و شخصی مطرح شده توجه شود بخوبی روشن میشود که رازداری در حوزه مسائل شخصی و خصوصی یک اصل است و هر گونه افشاگری در این حوزه امری ضد اخلاقی و حقوقی شمرده میشود و تبعات و آثار منفی بر آن بار میشود. این بدان معنا خواهد بود که رازداری در حوزهها و ساحات خصوصی و شخصی امری هنجاری و اخلاقی است و به عنوان فضیلت و ارزش مورد تاکید و تشویق خداوند است. بر این اساس است که خداوند در آیه ۱۴۸ سوره نساء به افشاکنندگان عیوب و رازهای مردم هشدار میدهد که هر گونه افشاگری در حوزه مسائل شخصی و خصوصی تبعات سخت و شدیدی را به همراه خواهد داشت و شخص را از دایره حب الهی بیرون میراند.
هر گونه افشاگری نسبت به رفتارها و گفتارهای خصوصی و شخصی افراد ممنوع است و شخص را از دایره محبوبیت بیرون میراند
مگر آنکه شخص به سبب ظلم و ستمی که در حق وی روا داشته میشود در محدوده بازخواست و گرفتن حقوق خویش دست به افشاگری بزند. (نساء آیه ۱۴۸)
خداوند با تاکید بر اسمای حسنایی چون سمیع و علیم میکوشد تا این مطلب را روشن سازد که هر گونه افشاگری مسائل خصوصی افراد با توجه به شنوایی و آگاهی خداوند نوعی ظلم و ستم است، زیرا خداوند با همه علم و آگاهی خویش نسبت به بندگان رازدار بوده و هرگز نمیپسندد تا راز کسی را افشا کند، پس چگونه کسانی به خود این اجازه را میدهند تا راز دیگری را برملا کنند و آبروی کسی را بریزند و عیب کسی را آشکار سازند؟
خداوند با تاکید بر این دو اسم میکوشد تا نوعی تهدید را نسبت به افشاکنندگان بیان کند و به آنان بفهماند که نه تنها با افشاگری خود کار اخلاقی را انجام نمیدهند بلکه زمینههای دشمنی با خدا را برای خود فراهم میآورند.
حساسیت قرآن نسبت به حریم خصوصی افراد
یکی از نامهای خدا «ستار» است که از «ستر» به معنای پوشش است. خدا با نام ستار خود، پوشاننده خطاها و گناهان انسانهاست؛ چنانکه به عنوان «عفوّ و غفور» از آنان میگذرد.
از نگاه قرآن، خدا علیم به معنای بصیر است؛ یعنی هر چیزی را میبیند و چیزی به نام غیب برایش مفهوم و معنایی ندارد؛ زیرا همان طوری که خدا مشهود است، همچنین شاهد است و همه چیز در برابر خدا آشکار است؛ چنانکه میفرماید: أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَى؛ مگر ندانسته كه خدا مى بيند. (علق، آیه ۱۴)
اما همین خدایی که همه چیز در منظر اوست، به عنوان ستاریت اجازه نمیدهد تا هر کسی حتی فرشتگان نسبت به برخی از افکار و اعمال انسانی آگاهی یابند؛ چه رسد که اجازه دهد همگان این آگاهی را به دست آورند؛ زیرا با پوشاندن امور، بر آن است تا شرایط برای استغفار و توبه افراد خطاکار و گناهکار فراهم آید، به طوری که اگر شخص، توبه و استغفار کند گویی خطا و گناهی نکرده است: التائب من الذب کمن لا ذنب له؛ در حالی که اگر این پوشش فراهم نبود، شخص نمیتوانست توبه و استغفار کند و به بازسازی کامل کردار خویش بپردازد و عرض و آبروی اجتماعی او در معرض خطر قرار میگرفت؛ اما خدا برای عِرض و آبروی انسان در سطح جان ارزش و اهمیت قائل شده تا جایی که اگر کسی برای دفاع از عِرض و آبروی خویش کشته شود، به عنوان شهید تلقی میشود.
همچنین گناهکارانی که حدود الهی باید در قالب کیفر دنیوی در حقشان اجرائی شود، اگر پیش از آگاهی دیگران، توبه و استغفار کنند، از مجازات ایمن خواهند ماند و خدا آنان را رسوا و خوار در دنیا نمیکند و در آخرت نیز از آن گناهانشان میگذرد و مجازاتی برایشان نخواهد بود. به هر حال، بر اساس تعالیم قرآن، حریم خصوصی افراد میبایست حفظ و صیانت شود و شفافیت سازی در این امور اصولا جایگاهی ندارد و کسی نمیتواند از شفافیت نسبت به حریم خصوصی سخن بگوید.
در همین راستا رازهای شخصی افراد جزو مهمترین اموری است که کسی نمیتواند درباره آن سرک بکشد و اطلاعاتی را کسب کند؛ زیرا همان طوری که حفظ اسرار و رازهای شخصی بر خود شخص واجب است، همچنین «تجسس» از آن جایز نیست؛ چنانکه حتی اگر کسی به راز شخصی
پی برد، نمیتواند آن را در قالب «غیبت» بازگو کند و افشاگری نماید؛ زیرا گناهی بس بزرگ است.(حجرات، آیه 12)
ضرورت صیانت از مسائل امنیتی نظام اسلامی
همان طوری که در حیطه شخصی مسئلهای به نام حفظ و صیانت از حریم خصوصی و شخصی افراد مطرح است، در ساحات اجتماعی نیز صیانت از اسرار امت و امام ضروری است به طوری که اگر کسی به افشای آن بپردازد به عنوان «خائن یا جاسوس» مجازاتهای سنگین حتی در حد اعدام برای او تشریع شده است.
(مائده، آیات 41 و 42)
صیانت از مردم و نظام اسلامی در برابر دشمن یک وظیفه همگانی است(ممتحنه، آیه 1؛ نساء، آیه 83) به طوری که اگر کسی بر خلاف این امر به شفافیت و افشاگری بپردازد، به عنوان خائن و جاسوس شناخته و مجازات میشود؛ زیرا بر خلاف امانت عمل کرده و اسرار امت و نظام را در اختیار دشمنان قرار داده است.
البته ممکن است که شخص مستقیم این اطلاعات را در اختیار دشمن نگذارد، بلکه با شفافسازی غیرهوشمند، بیجا و بیمورد، امکان دسترسی دشمن را به اطلاعات فراهم آورد.
از همین رو خدا به مؤمنان هشدار میدهد که در ارتباط با بیگانگان به گونهای عمل نکنند که آنان از اسرار نهان شما آگاه شوند و آنان را چنان به خود نزدیک نکنید که گویی «بطانه» (زیرپوش تن) شما هستند که به شکم شما چسبیده است و اینگونه همه اطلاعات و رازهای شما را در اختیار داشته باشند.
روابط و معاشرت با بیگانگان باید به گونهای باشد که اسرار شخصی و اجتماعی مردم و نظام حفظ و صیانت شود و امکان دسترسی دشمن به اسرار فراهم نشود.(ممتحنه، آیه 1)
این بدان معناست که شفافیت در همه امور نمیتواند به عنوان یک اصل قرآنی پذیرفته شود، بلکه میبایست شفافیت در چارچوب صیانت از اسرار امت و امام در ساحات حریم شخصی یا اجتماعی باشد.(همان)
از منظر قرآن، شفافیت نسبت به دشمن درباره مسائل مردم و رهبری جامعه اصولا جایز نیست؛ بنابراین، نباید دشمن از عوامل و سطح امنیت امت و نظام سیاسی آگاهی یابد، یا به عوامل خوف و ناامنی آن دسترسی پیدا کند؛ چنانکه نباید به گونهای عمل کرد که مردم در حالت خوف قرار گیرند.
به عبارت دیگر نباید از اقتدار دشمن چنان مدح و ستایش شود که موجب کاهش روحیه مردم شود؛ زیرا اینگونه شفاف سازی به جای آنکه بستری برای مقابله باشد، موجبات تضعیف را فراهم میآورد. در همین راستا است که خدا در جنگ بدر بر خلاف واقعیتها به تغییر آن میپردازد تا روحیه دشمن فرو ریزد و روحیه مؤمنان افزایش یابد.
این خود یک امداد غیبی الهی برای مؤمنان در جنگ بدر بود که موجب پیروزی مؤمنان و شکست مشرکان و دشمنان شد.
(آل عمران، آیه 13؛ انفال، آیه 44)
اذاعه به معنای پخش و افشای اسرار امنيتی در هر شرایطی جایز نیست و کسی حق ندارد دست به شفافیتسازی غیرهوشمند بزند؛ زیرا چنین روشی موجب مي شود تا در جامعه نگرانی و ترس پديدار شود و امنيت روحي و رواني مردم با خطر هجوم دشمنان و تهديد از سوي آنها روبهرو شود و امت در تقابل خویش احساس انفعال داشته و از اقدامات تامینی و جهاد دست بردارند و دستها را به نشانه تسلیم در برابر سلطهگران جهانی استکبار بالا برند و تن به مذاکرات ذلیلانه دهند و استقلال کشور را بفروشند؛ زیرا در میان مردم، سست ایمانها و نیز جریان نفوذ و نفاقی وجود دارد که در خدمت اهداف دشمنان هستند و همین افراد با نگرش نادرستی که نسبت به خدا و قدرت الهی در زندگی دنیوی دارند، اسرار امنیتی را افشا میکنند و ممکن است در همین راستا از عنوان «شفافیت سازی» بهره گیرند تا خدمتی خوش به دشمنان ناخوش کنند.(نساء، آیه 83)